زمینه تاریخی
بعد از فتح شاهنشاهی هخامنشی توسط اسکندر مقدونی زبان و فرهنگ یونانی در منطقه رواج پیدا کرد، هرچند زبانهای خاورمیانه و مراکز سنتی دینی جایگاهشان را از دست ندادند. روم در مدیترانه شرقی میراثدار یونانیان شد و از زبان یونانی را به عنوان زبان اداری شرق امپراتوری حفظ کرد. در این دوره در خاورمیانه غربی مثل اورشلیم و پالمیرا، فرهنگهای ترکیبی به وجود آمد اما ارتباط با سنتهای دینی پیشین از بین نرفت. مسیحیت در این شرایط به وجود آمد؛ هرچند این دین بر محوریت یک یهودی آرامیزبان به نام عیسی شکل گرفت اما پولس بر آن تأثیر بیشتری گذاشت. تا قرن چهارم میلادی دولت روم یک کلیسای رسمی مسیحیِ یونانیمآب ایجاد کرد و تلاش آنها برای تحمیل این مسیحیت بر مسیحیان غیر یونانی زبان خاورمیانه، باعث مقاومت از جانب آنها شد؛ این مقاومت بیشتر از نظر دینی و به خصوص دربارهٔ ماهیت شخص عیسی بود. اسقفهای سوری و مصری[یادداشت ۱] بر الوهیت عیسی تأکید داشتند اما افرادی مثل تئودور موپسوئستی و نستوریوس معتقد بودند او جنبههای الهی و انسانی داشتهاست. سرانجام اینان نتوانستند به توافق برسند و سه کلیسای سریانی، قبطی و مشرق شکل گرفتند؛ کلیسای مشرق — که برخلاف آن دو کلیسا، پیرو نستوریوس بود — نه در روم که شاهنشاهی ساسانی واقع شده بود و شاهان ایران بنا به دلایل سیاسی از ایشان طرفداری میکردند. اکثر پیروان کلیسای مشرق در بینالنهرین ساکن بودند.[۸]
اعراب شمالی به مرور پیرو مسیحیتِ کلیساهای خاورمیانه شدند؛ در شام غسانیان کلیسای سریانی و در بینالنهرین لخمیان کلیسای مشرق را انتخاب کردند.[الف] کلیسای مشرق تقریباً در هر نقطهای که قدرت پادشاهان ایران میرسید، سکونتگاههای مسیحی ایجاد و کیش خود را تبلیغ میکرد؛ جمله در بحرین، عمان و یمن. یمن در واقع مهمترین مرکز مسیحیت شبهجزیره عرب در قرون ۵ و ۶ میلادی بود اما به کلیساهای قبطی و سریانی نزدیکی بیشتری داشت. برخی از ساکنان عربستان نیز دین سنتی خود را حفظ کرده بودند. به علاوه، قبایل یهودی مثل بنیقریظه نیز در آن منطقه زندگی میکردند. در یمن دینی یکتاپرستانه با محوریت خدایی به نام «رحمانان» وجود داشت. «مشرکان» و بتپرستانی که قرآن از آنها سخن گفته، احتمالاً پیرو ادیان گوناگونی بودهاند. قرآن تعدادی از این خدایان را نام برده: لات، عزی، منات، ود، سواع، یغوث و غیره؛ هبل مهمترین خدای قریش بود. کعبه از جمله مراکز پرستش این خدایان بود. بسیاری از خدایان عرب (و دیگر خدایان سامی) با اجرام آسمانی مرتبط بودند.[۹]
پیش از
اسلام نیز گرایشهای مخالفت با بتپرستی و نمایش خدا در شمال غرب شبهجزیره عرب وجود داشت که البته بیشتر در قالب عدمنمایش خدا به صورت انسانی نمود پیدا میکرد و به عنوان مثال در برخی موارد قطعه سنگهایی را نماینده خدای مدنظر خود میدانستند. بهطور کلی مخالفت با بتپرستی و نمایش خدا پدیده رایجی در جهان باستان بودهاست. گروهی در فنیقیه به سمت خدایی نامرئی که روی یک صندلی نشسته بود عبادت میکردند. حج نیز در عربستان پیش از اسلام وجود داشت و اغلب در ماه ذیالحجه از مکانهای مقدس که یکی از مهمترین آنها کعبه بود، بازدید میکردند. در واقع پیش از اسلام در شبهجزیره عرب «کعبههای» زیادی که به کعبه مشهور واقع در مکه شباهت داشتند، وجود داشت. طواف مکانهای مقدس و قبور اجداد نیز از دیگر از سنتهای اعراب بود. طواف گاه به نشانه کنار گذاشتن گناه، برهنه انجام میشد تا اینکه آن را در سال نهم هجرت ممنوع کردند. اعراب علاوه بر کعبهها، معابد دیگری هم داشتند و قربانیکردن حیوانات از رسوم این معابد بود. علاوه بر یهودیان و تا حد کمتری مسیحیان و یکی از ادیان عربستان جنوبی، نشانههای دیگری هم از توحید در خاورمیانه باستان، به خصوص پالمیرا، یافت شدهاست. در سنت اسلامی نیز به گروهی یکتاپرست به نام «حنفا» (مفرد: حنیف) اشاره شدهاست. بهطور دقیق مشخص نیست اینان که بودند اما در سریانی به مشرکان، «حنپا» گفته میشد، هر چند قرآن با لحن مثبتی از آنها یاد کردهاست. مسلمانان اعتقاد دارند محمد قبل از اسلام، «حنیف» بودهاست.[۱۰]
اصطلاحشناسی
در لغت
اسلام در لغت به معنای انقیاد و گردننهادن به حکم است. کاربرد دینی این لغت به تسلیم در برابر فرمان خداست. در آیههایی از قرآن همچون آیات ۲، ۱۱۲ و ۱۲۸ بقره، اسلام به معنای همین معنا به کار رفتهاست.[۱۱] این واژه از ماده «سلم» است که خود به معنای «تسلیم کامل»[۱۲] «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است. در معجم الوسیط آمدهاست که «إسلام» در لغت به معنای اظهار خشوع و پذیرش دین محمد است. در این خصوص به کسی که دین اسلام را پذیرفتهاست، «مُسلِم» (در فارسی: مسلمان) گفته میشود و «أسلم» به معنای کسی است که در دین خود خالص باشد.[۱۳] این واژه هشت مرتبه در قرآن و در سورههای آل عمران، مائده، انعام، زمر، صف، حجرات و توبه به کار رفتهاست.[۱۴]
در اصطلاح
اسلام یکی از ادیان توحیدی است. بنابر تعریف قرآن از اسلام، اسلام تعلیم مشترک تمام پیامبران بودهاست و هر پیامبر دین جدایی را تبلیغ نمیکند؛ بلکه همگی یک دین مشترک به نام اسلام را تبلیغ میکردند. بنابر این تعریف، اسلام دین مشترک توحیدی است که با عبارت «دین الله» مورد اراده خدا قرار گرفتهاست که والاترین نمونه از این، دینی است که محمد به تبلیغ آن مبعوث شدهاست.[۱۵] با وجود آنکه محمد در اسلام خاتم پیامبران است، اسلام نیز خاتم ادیان خواهد بود این شریعت هرگز نسخ نخواهد شد.[۱۶] در احادیث اسلامی، اسلام به تسلیم بودن در برابر خداوند تعبیر شدهاست که با انجام اعمال ثابت میشود.[۱۷]
باورها
وبلاگ دبیرستان نظامی روستای میان آب...
ما را در سایت وبلاگ دبیرستان نظامی روستای میان آب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6nezami-school0 بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 22 آبان 1401 ساعت: 8:21